Wednesday, November 27, 2002


آه آسمون چی میشه اگه رها بشی وخودت رو از بالا ول کنی رو زمین تا همه ظلمت ها تو سیاهی تو دفن بشن؟

آه ابر چی میشه اگه اجازه بدی هر روز بغضت بترکه و قطره قطره های بارون تمامی کثیفی ها رو بشورن و تو خودشون حل کنن؟
* قاصد روزان ابری داروگ! کی می رسد باران؟*

آه خورشید چی میشه اگه فاصلتو از زمین سیاه کم کنی تا همه یخ های دل ما از گرمای تو ذوب بشه؟

آه ظلمت
لعنت بر تو

گر بدين سان زيست بايد پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نياويزم
بر بلند کاج خشک کوچه بن بست

گر بدين سان زيست بايد پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ايمان خود ، چون کوه
يادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک

No comments: