Saturday, May 10, 2003









مجموعه باغ آينه


شبانه











به
محمود كيانوش



**********


شب، تار


شب،
بيدار


شب،
سرشار است.


زيباتر
شبي براي مردن.



آسمان
را بگو از الماس ستارگانش خنجري به من دهد.


***


شب،
سراسر شب، يك سر


ازحماسه
درياي بهانه جو


بيخواب
مانده است.



درياي
خالي


درياي
بي نوا ...


***


جنگل
سالخورده به سنگيني نفسي كشيد و جنبشي كرد


و مرغي
كه از كرانه ماسه پوشيده پر كشيده بود


غريو
كشان به تالاب تيره گون در نشست.


تالاب
تاريك


سبك از
خواب بر آمد


و با
لالاي بي سكون درياي بيهوده


باز


به
خوابي بي رؤيا فرو شد...


***


جنگل با
ناله و حماسه بيگانه است


و زخم
تر را


با لعاب
سبز خزه


فرو مي
پوشد.



حماسه
دريا


از وحشت
سكون و سكوت است.


***


شب تار
است


شب
بيمار ست


از غريو
درياي وحشت زده بيدار است


شب از
سايه ها و غريو دريا سر شار است،


زيبا
تر شبي براي دوست داشتن.



با
چشمان تو


مرا


به
الماس ستاره هاي نيازي نيست،


با
آسمان


بگو.



*****








No comments: