گزارش سفر به نمایشگاه کتاب(3)
امروز صبح با احسان کیانفر ساعت 10 قرار داشتم ،این 2 روز خیلی به احسان زحمت دادیم و باید شیراز جبران کنیم، مازیار، راشین،اردلان و فردین هم بودند.
بعد از کلی ترافیک بازی و دود خوردن با یک ساعت تاخیر رسیدیم نمایشگاه، رضا لیمو ترش و عمو حمید و رها در نمایشگاه بودند و منتظر ما. با بچه ها حرکت کردیم و من در همون اول کار گمشون کردم ولی با خوش شانسی دیدمشون .
اول رفتیم سراغ غرفه مطبوعات،در راه رفتن چشممون به جمال بسیاری از بلاگر های عزیز تهرانی افتاد از جمله حامد بنایی، که افتخار پیدا کردیم و عکسی هم با دوربین دیجیتالشون گرفتیم. همین موقع سحر دختر سنگی زنگ زد و یک دفعه احسان و مازیار و فردین و اردلان رفتند دنبالشون و ما تنها شدیم و این شد سر آغاز جدا سری!!!!
با اجازتون دیگه همدیگه رو ندیدیم و نتونستیم هم رو پیدا کنیم و مجبور شدیم خودمون بریم بگردیم
غرفه مطبوعات خیلی شلوغ بود وترافیک سنگین، در همین موقع من باز بچه هخا روگم کردم و تا آخر کار تنها بودم و تمام خرید هام رو تنهایی انجام دادم و عصر خسته و داغون رسیدم خونه.
ادامه در شماره 4
No comments:
Post a Comment